دروغگویی در کودکان : والدین معمولا وقتی کودک یا نوجوانشان دروغ می گوید بسیار نگران می شوند. خیلی از آنها این سوال برایشان مطرح می شود که آیا این عادت او می شود و او برای همیشه به فردی دروغگو تبدیل می شود. والدین نقش مهمی در کمک به فرزندان خود برای یادگیری صداقت دارند. بنابراین اگر والدین با نحوه دروغگویی در کودکان آشنا باشند، خیلی راحت می توانند این مشکل را برطرف کنند.
آشنایی با انواع دروغگویی در کودکان
دروغگویی در کودکان به هیچ عنوان شبیه دروغگویی در بزرگسالان نیست. برخی از این رفتارها برای کودکان کاملا طبیعی است و این نحوه برخورد والدین با آنهاست که نتیجه را مشخص می کند. در ادامه با انواع دروغگویی و راه های درمان آن بحث کرده ایم.
دروغگویی در بین سن ۳ الی ۴ سال
در این سن است که کودک دروغ گفتن را شروع میکند. این موضوع بیان گر این نکته است که شخصیت انسان از همان ابتدا حتی نزد پدر و مادرش نیز شفاف نیست و هیچ کس قادر به شناخت کلی طرف مقابلش نیست. دروغ گفتن بچه ها در سن ۳ الی ۴ سال، فقط به عنوان یک سرگرمی و امتحان کردن پدرو مادر است، زیرا هنگامی که بچه های این سن دروغی را میگویند و والدین متوجه دروغ شان میشوند برای آنها بمانند یک تفریح است.
دروغگویی در کودکان پیش دبستانی
در این سن بچه ها در دروغ گفتن پیشرفت زیادی میکنند
و یاد میگیرند همه فکر هایی را که دارند و یا تمام کارهایی
را که انجام میدهند را نباید به پدرو مادر خود بگویند و برای آنها توضیح بدهند. اما آنها هنوز در دروغ گفتن نوپا هستند و از تغییر صدای و رنگ صورتشان میتوان فهمید که دروغ میگویند.
مهم تر از همه تربیت خانوادهها و رفتاری که والدین در برابر بچه ها با یکدیگر دارند نقشی بسزا در این امر دارد.
انواع دروغگویی در کودک و راه برخورد با آن
گاهی والدین خودشان به فرزندانشان دروغ گفتن را یاد میدهند برای مثال : “مادر یا پدر به فرزندش میگوید این مطلب را به کسی نگویی یا اگر کسی ازت چیزی پرسید یک دروغی بگو”
ما خودمان فرزندانمان را به دروغ تشویق میکنیم و بعد که آنها در این کار خبره میشوند و به راحتی دروغ میگویند از آنها گله میکنیم.
از دروغ گویی تا افسانه بافی راه زیادی نیست!!
دروغ گفتن کودکان، دلیلهای بسیار متفاوتی دارد.
در میان کودکان کمسن و سالتر، دروغگویی معنایی
مشابه آنچه بزرگترها میشناسند، ندارد بلکه بیشتر جنبهی خیالبافی دارد. بنابراین، قصد آنان هرگز فریب دادن دیگران نیست. درحقیقت، ریشهی بیشتر دروغها بهدلیل احساس ناامنی و وحشت از مجازات و تنبیه است،
اما عمدهترین دلیل در سنین بالاتر، فشار
بزرگترها به آنان برای گفتن جزئیات دقیق یک ماجراست.
این تحت فشار قراردادن، کودکان را وادار به گفتن دروغ میکند
و از اینجا کودکان، دروغگویی را یاد میگیرند چراکه دروغ گفتن،
آنان را از تنبیهشدن بازمیدارد و آنان، این نکته را به تجربه و بر اثر رفتار اشتباه بزرگترها آموختهاند. پس کودک برای گریز از تنبیه شدن و مجازات دروغ تحویل می دهد.
دروغگویی در کودک و راه برخورد با آن
دروغ گویی در کودکان انواع مختلفی دارد که در زیر دستهبندی شده اند:
دروغ برای جلب توجه
زمانی که کودک، توجه مثبت دیگر افراد مانند همسنوسالان و بهخصوص مادر و پدر خود را دریافت نمیکند، با دروغگویی و بزرگ جلوهدادن خود، سعی در جلب این توجه خواهد کرد. فراموش نکنید که برای کودکان، گرفتن و جلب توجه مادر و پدر و بزرگترها حتی از نوع منفی آن، بهتر از فقدان هرگونه توجهی است.
دروغهای خیالبافانه
این نوع دروغگویی، مخصوص کودکان کمسنوسالتر و خیالپرداز است. این نوع خیالبافیها و غیرواقعی بودن آنها را هرگز نباید به روی آنان آورد و بهعبارتی، بهجای هرگونه توجه و تمرکز، باید از کنار آنان گذشت.
دروغبازی
این نوع دروغ، شبیه نوع قبلی یعنی دروغهای خیالبافانه است که با آن، کودکان سعی دارند دیگران حوادث تخیلی یا بازیهای آنان را باور کنند.
دروغ مبهم
کودک وقتی ناتوان از ابراز احساسها و فکرهای خویش است، با سرهمبندی و بههم چسباندن جملههایی، سعی در بیان آن احساسها دارد اما بزرگترها تصور میکنند که او در حال دروغگویی است.
دروغ انتقام جویانه
این نوع دروغ، از نفرت و خشم کودک ناشی میشود.
دروغ محدود و ساختگی
این نوع دروغ، بیشتر وقتها از ترس تنبیه، تهدید و توهین مادر و پدر و یا مربیان و صورت می گیرد.
دروغ و تربیت کودک فرآیند بسیار پیچیده ولی ساده ای است. فرزند پروری نیاز به مطالعه و دقیت دارد تا این نوگلان ما به ثمر برسند.
چرا کودکان دروغ می گویند
بیشتر والدین فکر می کنند که کودکان دروغ می گویند برای که اینکه چیزی را که می خواهند بدست آورند، از پیامدی جلوگیری کنند یا از کاری که نمی خواهند انجام دهند طفره روند. اینها انگیزه های متداول است، اما دلایل کمتری نیز وجود دارد که باعث می شود بچه ها حقیقت را نگویند – یا حداقل تمام حقیقت را.
برای آزمایش یک رفتار جدید
دکتر رووس می گوید یکی از دلایل دروغ گفتن بچه ها
دلیل این است که آنها این ایده جدید را کشف کرده اند
و سعی می کنند آنرا انجام دهند، دقیقاً مانند اکثر رفتارها،
تا ببینند چه اتفاقی می افتد. “آنها شگفت زده هستند، اگر من در مورد این وضعیت دروغ بگویم چه اتفاقی می افتد؟” “با اینکار چه چیزی را به دست خواهم آورد؟ چه چیزی را از دست خواهم داد؟ ”
برای تقویت عزت نفس و به دست آوردن تأیید
کودکانی که فاقد اعتماد به نفس هستند، ممکن است دروغهای گرانقدر بگویند تا خود را چشمگیرتر، خاص یا با استعداد تر جلوه دهند و عزت نفس خود را تحریک کنند و خود را در نگاه دیگران خوب جلوه دهند. ممکن است این دروغ ها باورنکردنی و به هیچ وجه در حد قابل قبول نباشند. برای مثال ، یک پسربچه ممکن است بگوید که وقتی به مهمانی رفته بود و همه به جلوی در آمدند و شروع به شعار دادن از او کردند.
برای اینکه والدین خود را نگران نکنند
کودکان مبتلا به اضطراب یا افسردگی در مورد علائم خود دروغ می گویند. یا ممکن است مسائل خود را به حداقل برسانند، گفتن چیزی مانند “نه، نه من شب گذشته خوب خوابیدم” زیرا آنها نمی خواهند والدینشان نگران شوند.
آنها باور می کنند که آن کار را انجام داده اند
بعضی اوقات بچه ها واقعا می توانند باور کنند که کاری انجام داده اند و با توجه به خیالبافی خود یک سری وقایع را برای شما تعریف می کنند.